سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

کودکی آقا سینا

یه خواب شیرین

دیروز وقتی رسیدیم خونه گفتم سینا جان زودی برو مشقهای زبانتو بنویس تا بابا بیاد میخواهیم بریم پارک سینا نشست سر مشقاش بهش گفتم اینا رو بنویس تا من از حمام برگردم تو تمومش کن آفرین پسر گلم اونم اولش یه ذره شیطونی کرد طبق معمول ولی مشغول که شد من هم رفتم وقتی برگشتم با این صحنه مواجه شدم الهی من میمردم قربونش برم ...
27 مرداد 1393

پیک نیک

سلام به همگی آقا سینای ما هرچی بزرگتر می شه انگار علاقش به تفریج و بازی هم با خودش بزرگ می شه به طرز سیری ناپذیری دوست داره از صبح که پا می شه تا شب مشغول بازی  باشه واقعا سیر نمی شه واسه همین هرچی براش برنامه تفرحی می ذاریم بازم آخرش که می رسه شروع می کنه به ناراحتی به این نتیجه رسیده که " کاشکی زمان تو دنیا وجود نداشت" که هیچ وقت زمان بازیم تموم نمی شد خوب اینو گفتم تا وقتی بزرگ شدی یادت باشه چقدر عاشق بازی هستی عزیزم جاتون خالی جمعه به اتفاق فامیل یه پیک نیک رفتیم اطراف تهران (سیمین دشت) که واقعا عالی بود هم هوا و هم مناظر فوق العاده زیبا بودن خیلی خوش گذشت و مخصوصا بارون غیرمنتظرش که خاطره ای شد برامو...
25 مرداد 1393

پارک آب و آتش

دوشنبه 20 مرداد آقا سینا از طرف مهدشون رفته اردوی پارک آب و آتش که همراه مامانها بود. به خاطر همین مامان مرخصی گرفته تا اون روز با گل پسرش تو اردو شرکت کنه. خیلی بهش خوش گذشت و اردوی خوبی بود کلی از قبلش هیجان و اشتیاق داشت واسه رفتن     ...
25 مرداد 1393
1